گل افشانيم بر اين سنگلاخ / نوشته : احمد مطلایی

اين استقبال در شرايطي صورت مي گيرد که امکان دانلود اين آلبوم به شکل گسترده تري نسبت به گذشته و نيز ديگر آثار موسيقايي در اينترنت قرار گرفت و تنها اراده و شعور مردم فرهنگ دوست ايران و عشق تثبيت شده ميان آنان و هنرمندان جاودانه شان مانع از برداشت ناجوانمردانه و غيرانساني اين اثر از فضاي مجازي اينترنت شد که بي شک جاي تامل دارد.
سه شنبه- 10/6/88 يکي از روزنامه هاي صبح با عکسي زيبا و تمام صفحه از استاد شجريان در صفحه نخست خود بر پيشخوان کيوسک هاي مطبوعاتي ظاهر شد.
با تيتر «از هم دور افتاده ايم»گفت وگويي که به قلم خبرنگار آن به طور اختصاصي با شجريان صورت پذيرفته بود.
عکس و تيتر مناسب بهانه خوبي است براي خريد آن روزنامه.
عکس و تيتر مناسب بهانه خوبي است براي خريد آن روزنامه.
گفت وگو را مي خوانم؛ گفت وگويي از اقتصاد موسيقي تا موسيقي غربي که به اختصار مطالبي نگاشته شده بود.
با اينکه از تغيير جهت يکباره اين روزنامه شگفت زده ام و هنوز مطالب و گفتار تند اين روزنامه را که در قالب مصاحبه با برخي از اهالي گزينشي موسيقي درباره سازهاي جديد استاد منتشر شده بود از ياد نبرده ام ولي به دل خشنودم که تعادلي در اين روزنامه صورت پذيرفته و فارغ از هر نگرش و گرايشي اين را به فال نيک مي گيرم و خرسند به روزم ادامه مي دهم،
اما اين خرسندي ساعاتي بيش دوام نمي آورد و خبر تکذيب اين مصاحبه در خبرگزاري مهر ذهنيت خوشبينانه ام را به هم مي ريزد، «شنيده ام مصاحبه يي با من در يکي از روزنامه ها منتشر شده در حالي که من با اين روزنامه هيچ مصاحبه يي نکرده ام. چندي پيش يکي از خبرنگاران براي انتشار مصاحبه از طرف يک خبرگزاري با من صحبت کرد اما شنيده ام که متاسفانه اين مصاحبه بدون اطلاع و اجازه من امروز در يک روزنامه منتشر شده است.»
در شگفت مي مانم از اين داستان ها و حرکت هاي عجيب بعضي از همکاران مطبوعاتي،افسوس که با سوء تدبير و حرکت هاي غيرحرفه يي در بسياري مواقع کارها را خراب تر مي کنيم و فاصله ها را بيشتر.
هرچند از اين دست رفتارها با بزرگاني چون شجريان بسيار روا شده و تاسف بار تر اينکه خواهد شد،
نيک مي دانم که او را به کار جهان هرگز التفات نيست.
وجود بزرگان و ماندگار چهره هاي ما به اين رفتارها آشناست ولي عادت نکرده،
عادت نمي کنند چون فروتنانه پس از هر ناملايمتي فراموش مي کنند تا راه خود پويند در اعتلاي ميهن
ولي سوال اينجاست که چرا راهي که مي شود و بايد براي آنها هموار باشد و گلباران، ناهموار مي شود و سنگلاخ؟
،و متاسفانه خيلي ها ناخواسته و بعضي خودخواسته سنگي بر مسير اضافه مي کنند،
طريق عشق پرآشوب و فتنه است اي دل
باري، استاد و يارانش در گروه شهناز از جمعه اين هفته تور بزرگ اروپايي خود و گروه شهناز را کليد زدند و طنين صداي آسماني اش در خنکاي شب هاي سپتامبر اروپا از کلن تا زوريخ، از استکهلم تا پاريس و سرانجام در آمستردام گرمي بخش دل هاي مشتاق مي شود.
تصنيف خاطره انگيز «همراه شو عزيز» در پايان نخستين شب اجراي فرانکفورت شکوه صدچندان به حاضران هديه کرد و ميليون ها نفر از طريق دنياي مجازي ويدئوي آن را با اشک شوق نظاره گر شدند.
شيريني آن شب هاي ايراني گواراي وجود مشتاقانش
.و ما در ايران خود تا اطلاع ثانوي اين امکان را نداريم که در سالن هاي عمومي شهرمان از صداي او بهره ببريم و ناگزير بسنده مي کنيم به آلبوم هاي جديد و قديم او و احتمالاً به دي وي دي اجراهاي او در خارج از اين مرز و بوم.
ما حتي در اين ماه مبارک صداي ربناي نوستالژيک خود را از رسانه ملي نمي شنويم
.او به مردم زنده و جاودان است و بسياري از پارسي زبانان و حتي غيرپارسي زبانان با صداي مخملين او و ادبيات بي بديل نهفته در اشعار جاري بر زبان او براي زندگي معناي زيباتري مي يابند.
و سرانجام قطعه جديد استاد با نام «زبان آتش و آهن» با شعر فريدون مشيري بزرگ هم که پس از رندان مست و به پاس استقبال و درک والاي مردم منتشر شد را همگان شنيديم تا با اين هديه استاد به زندگي با اميد بيشتري ادامه دهيم.
گل هاي زعفران خراسان نثار گام هاي استوارش.
منتشر شده در روزنامه اعتماد - 25/6/1388
1 نظر:
سپاس و درود از این شیوایی نوشتار
توسط
ناشناس, در
۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه ساعت ۲۲:۰۶:۰۰ (+۴:۳۰ گرینویچ)
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی