گفتگو به جای پرخاش - درباره نمایشگاه عکس هدیه تهرانی

آخرین روزی که در ایران بودم و همان شب عازم سفر، نمایشگاه هدیه تهرانی با عنوان "آبانگان"افتتاح شد و چون سفرم تا پایان نمایشگاه خانم تهرانی به درازا می کشید خودم را در دقیقه نود به خانه هنرمندان رساندم و کارها را مرور کردم ، در حین بازدید سیف الله صمدیان را دیدم با لبخند و حضور پرانرژی اش ، صمدیان ارزش گذاری آثار را به عهده داشت و متعاقبش جوزانی( رئیس خانه هنرمندان) را در طبقه بالای خانه، آقای جوزانی نظرم درباره نمایشگاه و شکل ارائه (منظورش ارائه آثار در کل گالری ها بود) را جویا شد وجواب دادم: حرکت باجسارتی کردید ولی بی شک اعنراضات به آسمان خواهد رسید و چنین شد!!
در مدت سفرم اخبار و سایت های تخصصی را مرور می کردم و پیش بینی ام درست از آب درآمد!!
در مدت سفرم اخبار و سایت های تخصصی را مرور می کردم و پیش بینی ام درست از آب درآمد!!
همه جا پر بود از اعتراض و در بیشتر موارد بدگویی جامعه عکاسی. به این نمایشگاه و شخص هدیه تهرانی.
متاسف شدم که چرا چنین باید باشیم، کمااینکه این نمایشگاه و هر نمایشگاهی جای نقد دارد ولی بی احترامی هرگز!!
اصولا خیلی از ما یاد نگرفته ایم گفتگو کنیم به جای پرخاش!
در اینکه اختصاص همه گالری های خانه هنرمندان به یک نفر و آن هم چهره ای به نام هدیه تهرانی و اختصاص مبلغ قابل توجهی از طرف سازمان میراث فرهنگی به این پروژه به نظر عجیب می آمد ولی جای گفتگو داشت نه پرخاش و بی حرمتی.
یک بخش بزرگ ماجرا به نبود امکانات و فضاهای کافی برای ارائه آثار هنری با این شکل و شمایل در ایران است،
در شرایطی که در تهران با این تعداد زیاد از دانشجو و فارغ التحصیل هنر فقط یک خانه هنرمندان وجود دارد آن هم با 4-5 گالری کوچک و به طور طبیعی جوابگوی خیل عظیم جویای نام و یا علاقمند به ارائه آثار هنری نیست
این گلایه ها بروز می کند.
آخرین نوشته درباره این نمایشگاه از استاد عزیزم کامران عدل بود در روزنامه اعتماد ، با تمام احترامی که برای آقای عدل و جسارت گفتاری اش قائلم بخش عمده این نوشتار را دور از انصاف دیدم.
و کاش هدیه تهرانی به این زودی ارائه کارهایش را در ایران تعطیل نمی کرد و نمی گفت:
به عقیده من علت را در جای دیگر باید جست ،
مسئولین سالهاست که هنر و فرهنگ را در حاشیه و یا در رابطه نگاه داشته اند که اوضاع ما این چنین است
در دنیا برای همه ما جا برای زیستن و کارکردن هست
روشن بین باشیم و منصف!
3 نظر:
akhe shoma be man beguid k chegone honar mand khod ra dar siasat ghati mikonad bad tavagho b adame ghezavat bar asase didgahe siasiash darad????chegone khanome hedye tehrani akas shodand va akasane herfie ma khane neshin???chegone??shaiad ax ba aghaie mashaie b nagah honare ishan ra shokofa kard ya inke aghaian ishan ra ba an ax taze didand k ey vay che honarmande zibaroie dar in mamlekat hast k az har angoshtash 1 honar mirizad az jomle axasi,bazigari,ashpazi,taatr,cinama...na agha ishon bazigare daraje 3 sinamaie mast chetor b oo poolhaie millioni midahand bad golshifte farhani hokme zendan migirad????magar digaran ra ba dide siasieshan ghezavat mikonand shoma va amsale shoma ingone sine chak mikonid k ham aknoon in kar ra kardid???
توسط
ناشناس, در
۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه ساعت ۱۴:۴۶:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
دوست محترم
سپاس از ابراز نظرت
در این که تبعیض و نگاه خاص و روابط در دنیای هنر وجود دارد شکی نیست ، اگر در مطلب من بهتر مرور کنید می بینید که به حمایت دولتی و اختصاص امکانات کامل خانه هنرمندان به خانم تهرانی منتقد بودم.
ولی اصل گفته ام بر این بود که مثل شما که اینگونه آزاد نوشتید همه این امکان را داشته باشند و نیز محترمانه گفتگو کنیم که این خود آغاز سازندگی جامعه است...
توسط
احمد مطلائی, در
۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه ساعت ۱۵:۱۹:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
mr motalaie duste akkase mohtarame man,khaheshan dar iran gotogu ra bikhial shavid en aghaz payani nadarad.b jashberid az honarnamaie va tavanie hedye tehrani dar filme SHABANE lezat bebarid.
NARGES ZANDIEH
توسط
ناشناس, در
۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه ساعت ۰:۵۹:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی