Ahmad Motalaei

شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۷

از آیدین آغداشلو


آیدین آغداشلو احترام آدم را بر می‌انگیزد، کافی است چند کلامی با او صحبت کنید، حتی اگر به او زنگ هم زده باشید آرامش و متانت کلامش، می‌تواند حرف زدنتان را حساب شده‌تر کند.
آغداشلو دوست داشتنی است؛ گمان نمی‌کنم زیاد باشند تعداد آدم هایی که با شنیدن اسمش، خاطرات ناخوش به ذهنشان بیاید. او برای همه ذهنیت خوشی از خود به جای می‌گذارد. به قول خودش: «نباید کسی دل دوستانش را بشکند و پهلویشان را خالی کند؛ پیروزی در ماندن است.»
دیگر این‌که وقتی با او گفت و گو می کنید، می‌تواند خیالتان از بابت ویرایش مطلب راحت باشد. جمله‌بندی‌هایش آنقدر دقیق و زیبا و اغلب موزون هستند، که از هر سختی ویرایشی راحت‌تان کند.
آیدین آغداشلو تا پایان تیرماه امسال، نمایشگاهی از دو اثر بزرگش را، بعد از سی و چهار سال، برگزار می‌کند. این نمایشگاه که در یکی از گالری‌های تهران برگزار خواهد شد، تنها دو تابلوی دو تکه (دو لت)، از او را در برمی‌گیرد. آغداشلو بیش از سی سال است که هیچ نمایشگاهی از نقاشی‌هایش را در ایران برگزار نکرده. او سال گذشته از برگزاری این نمایشگاه خبر داد، که به‌دلیل مشغله های کاری‌اش انجام نشد.


آغداشلو درباره تابلوهایی که در این نمایشگاه عرضه خواهند شد، توضیحی نمی‌دهد و معتقد است اگر چیزی بگوید «سورپرایز»‌اش از بین می‌رود. او نمایشگاهش را‌ در هر گالری که بتواند دیوارهایش را رنگ خاکستری بزند و یک اتاق نسبتاً بزرگ را به او و آثارش اختصاص بدهد، برگزار خواهد کرد. مشهور بودن گالری، اهمیت چندانی برایش ندارد.
این هنرمند نقاش، در تمام این سال‌ها هیچ‌گاه از نقاشی دست نکشیده است، اگرچه او را بیشتر پشت تریبون و یا در کلاس‌های آموزشکده‌های هنری دیده ایم، اما او هم‌چنان نقاشی است که تابلوهای نقاشی‌اش را می‌کشد و وقفه‌ای در این روند بوجود نیاورده است.
او یک کارشناس هنر، بسیار قابل و باسواد است، اما یادمان نرود که آغداشلو از معدود نقاشان ایرانی است که کارهایش را بلافاصله بعد از خلق‌شان، به فروش می‌رساند. یکی از دلایلی که بیش از سی سال است شاهد برگزاری نمایشگاهی از او نبوده‌ایم همین مساله است؛ او هیچ‌گاه به اندازه‌ای که برای برگزاری یک نمایشگاه کافی باشد، تابلو‌های نقاشی‌اش را در اختیار نداشته است.
در حراج کریستیز، که در دو سال اخیر در دبی برگزار شده و هنرمندان ایرانی هم در آن شرکت داشتند، تعدادی از کارهای او هم به فروش رسیده است. در اولین حراج، فردی که پیش از این از او کاری را خریده بود، اثر را به حراج ارایه کرد و فروخته شد و در حراج دوم هم، کاری از طرف خانواده او که در کانادا ساکن هستند، برای حراج فرستاده شد که آن کار هم خریداری شد. آغداشلو قصد دارد در دو حراج ساتپی و بونافر هم آثارش را ارایه بدهد.
فروش آثار هنری در دنیا، از سیستم خاصی پیروی کرده است که معمولاً به رغم تفاوت‌هایی در شکل اجرا، فرم ثابتی داشته است. گالری‌ها، واسطه‌های هنری و حراج‌ها بازار فروش را در دست داشته و هنرمندان، معمولاً از همین طریق می‌توانند به فروش آثارشان و در یک فرم سیستماتیک امیدوار باشند. اما این شیوه‌ای نیست که آغداشلو آن را دنبال کرده باشد. او بسیار مستقل عمل می کند و در تمام سال‌هایی که نقاشی کرده، مشتریان ثابتی داشته که کارهایش را بلافاصله بعد از اتمام‌شان خریداری کرده‌اند.
خودش می‌گوید: «سیستمی که من از آن طریق کارهایم را به فروش می‌رسانم، اصلاً سیستم درستی نیست. یک نقاش که نباید وقت خودش را صرف پیدا کردن مشتری، فروختن کارها و... کند.
سیستم درستش این است که هنرمند کارهایش را به یک گالری دار بسپرد. او فروش کار را بر عهده بگیرد، برای نقاش مصاحبه ترتیب بدهد و برای چاپ کتاب‌هایش ناشر پیدا کند. این سیستم درست است.»
آغداشلو با اشاره به این‌که فروش آثارش را از سال‌های پیش از انقلاب آغاز کرده است، می‌گوید: «آن زمان گالری‌داری که این وظایف را انجام بدهد، نبود؛ برای همین خودم همه این کارها را کردم. حالا هم چاره‌ای نیست و باید به این سیستم ادامه بدهم. در آلمان و کانادا مشتری‌هایی دارم، همین‌طور در ایران؛ که کارها را بلافاصله بعد از اتمامشان می‌خرند. به هر حال تاکید می‌کنم که این، سیستم فروش درستی نیست، اما من هم چاره‌ای ندارم و با همین سیستم دارم کار فروش آثارم را انجام می‌دهم.»
هنرمندان روحیه‌های لطیف و حساسی دارند و این جمله‌ای بسیار تکراری و کلیشه‌ای است. اما احتمالاً تصویر آشنایی است که هنرمندی نتواند درباره قیمت آثارش چانه بزند، یا در به در دنبال پیدا کردن روزنامه‌ای برای مصاحبه باشد و یا با ناشر آثارش سر مسایل مادی و... بحث کند.
همین‌طور است درباره برخوردی که او با مشتری های آثارش دارد. سپردن این امور به یک گالری‌دار و یا متخصص این امر، می‌تواند بسیاری از نگرانی‌های ذهنی و شرم و حیاهای ذاتی هنرمندان را کاهش بدهد. امکانی که آغداشلو، بیش و کم، از آن محروم بوده است.
خود او در این‌باره می‌گوید: «برایم خیلی سخت است که کارهایم را خودم بفروشم. در یک معامله، به هر حال، قضیه چانه زدن و این‌ها پیش می آید؛ که من هربار می‌خواهم از شرم آب بشوم! این کارها را باید گالری‌دار بکند، مثلاً گفتن جملاتی مثل این‌که "این نقاش خوبی است و سرشناس است و قیمت کارهایش همین است" را من که نمی‌توانم درباره خودم بگویم.»
او معتقد است گالری‌ها با فروش آثار هنرمند، علاوه بر این‌که درصد بالایی از فروش را به هنرمند می‌دهند، این امکان را برای او ایجاد می‌کنند که وقتش را صرف خلق آثار هنری کند.
آغداشلو سال هاست که تاریخ هنر و نقاشی تدریس می‌کند و آتلیه‌ای دارد که در آن به شاگردانش، نقاشی یاد می‌دهد. فعالیت‌های او این روزها در این زمینه ها محدودتر شده و وقت بیشتری را صرف نقاشی می‌کند. او بیشتر از هر چیز می‌خواهد مجموعه کارهایش را در قالب کتاب‌هایی چاپ و منتشر کند.
تا به حال چندین جلد کتاب از مقالات و نوشته هایش که پیش از این‌ در روزنامه های کشور چاپ شده‌اند را منتشر کرده و کتاب تازه‌ای هم در دست انتشار دارد. این کتاب شامل مقالاتی است که از سال ۸۱ تا ۸۴ درباره هنرهای مختلف، مثل تئاتر، نقاشی و‌... در نشریات مختلف کشور منتشر کرده، به علاوه تعدادی از مقالاتی که مربوط به نشریات اوایل دهه پنجاه.
همین‌طور كتاب مفصل و حجیمی دارد درباره هنرمندانی كه می‌شناسد و با آن‌ها خاطره داشته است؛ این کتاب هم در آستانه انتشار است.
با سپاس و احترام به ساغر رفیعی

1 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی


 
Share